بوی شعله‌های آذر

اینجا لاجان است
نوار مرزی شمال غرب کشور
شهر سر سبز و خوش آب و هوای پیرانشهر
شهری که پاییز و زمستانش سرد و سوزناک است
اما سردی زمستان در مقابل مرزی بودن منطقه به چشم نمی‌آید
چون این مرزی بودن بجای در برگیرندگی محاسن و نقاط قوت برای لاجان و سایر نقاط مرزی ، صرفا بدل به یک نقطه ضعف شده است
نقاط ضعفی اعم از ، عدم وجود مدارس مجهز و حتی نیمه مجهز ، بی بهره بودن چندین و چند روستا از نعمت گاز شهری ، عدم وجود طرح‌های اشتغال زایی و قص علی هذا
سخن کوتاه کنیم
به دهستان پیران روستای شین آباد (به کوردی : شیناوێ، Şînawê) می‌رویم
۱۵ آذر سال ۱۳۹۱ :
 در مدرسه‌ی این روستا که به دلیل عدم وجود گاز شهری از سیستم‌ گرمایشی دِمُده‌ی بخاری نفتی استفاده می‌شد ۲۹ دانش آموز دختر مشغول کسب علم بودند که متاسفانه بر اثر آتش سوزی بخاری دچار سانحه سوختگی شدند
دو نفر از آنان به اسم‌های سارینا و سیران درگذشتند و ۲۷ نفر باقی‌مانده علاوه بر ضربه‌های روحی که متحمل شدند ، جای یادگاری ناخوشایند آن سانحه بر سیمای پاک و فرشته‌گونه‌شان بر جای ماند
آن روز را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم
وقتی خبر آتش سوزی مدرسه رسید
در پیرانشهر میهمان یکی از دوستانم بود
گرد غم و ماتم کل پیرانشهر را گرفته بود 
مردم بال بال می‌زند 
انهایی که کمکی از دستشان بر‌می‌امد با جان و دل تلاش می‌کردند 
و آنهایی که تنها راه کمک کردنشان دعا بود ، دست به دعا شده بودند
طبق معمول مسئولین به ظاهر همیشه در صحنه و به اسم دلسوز مردم برای تحکیم جایگاه‌شان ، شعار سر دادند و وعده وعیدهایشان گوش فلک را کر می‌کرد
تا اینکه گذشت و گذشت و گذشت و خاطره‌ی تلخ شین آباد از اذهان مردم پاک شد و فرشتگان بال و پر سوخته هم فراموش شدند
تنها کسانی که در این راه خسته نشدند خانواده‌های قربانیان این حادثه بود که‌ آنان هم وعده وعید نامسئولین زبان باز ، اندک سوی امیدی در جانشان بیدار میکرد اما وقتی متوجه می‌شدند که آن حرفها صرفا برای سرگرم کردنشان و شیره بر سر مالیدن آنها بوده ، تنها رمقی که برایشان باقی مانده بود هم از وجودشان رخت برمی‌بست

هشت سال از سانحه‌ی دلخراش آتش سوزی مدرسه شین‌آباد پیرانشهر می‌گذرد
فرشتگانی که در میان شراره‌های آتش ، زیبا‌یی‌شان قربانی بی‌کفایتی نامسئولین بی تدبیر شد
سارینا و سیران درگذشتند
اما همان فرشته‌های بال و پر سوخته که جان سالم به در بردند هنوز هم آن زخم کهنه را به همراه دارند
و حتی زخم روحی که به مراتب شدیدتر از زخم جسمانی آن سانحه بود
اتشی که به جان فرشتگان شین آباد افتاد بیشتر حاصل بی کفایتی مسئولین بود نه آتش بخاری 
اکنون آنان ۱۸ ساله شده‌اند اما هنوز هم از آمدن به اجتماع اکراه دارند
چون آتش بخاری جسمشان را سوزانده و آتش بی فرهنگی و کم درک بودن روحشان را 

زیادند شین‌آباد و کودکان شین آبادی که به شیوه‌های متفاوت در آتش مرز نشینی می‌سوزند اما متاسفانه به قول معروف « کسی کـٙکـٙش هم نمی‌گزد »


رضا رش شیلان آباد - نقده
۱۶ آذر ماه ۱۳۹۹