شانۆی شاری شێتان ( تئاتر شهر دیوانگان )

مکانی برای تراوشات یک ذهن بیمار

کوردستان بستر خلق یک رویداد عظیم در حرکتی خودجوش



🔸تمامی ما در مورد میهمان نوازی و سفره‌ی بی ریای کوردهای عزیز خوانده و شنیده‌ایم، ولیکن شنیدن کی بود مانند دیدن !؟

🔸 زمانی که روز جمعه ۲۲ دی ماه، خبر زیر بهمن ماندن چند تن از کوهنوردان تیم کاویان نقده، در ارتفاعات کوهستان رندوله‌ی اشنویه ( ڕەندۆڵە)، به گوش مردم شهرهای کوردنشین علی‌الخصوص شهرهای همجوار رسید، سیل پیام‌های تسلی بخش مردم بود که در شبکه‌های اجتماعی سرازیر می‌شد.
🔸 اما زمانی به این پیام‌ها جامه‌ی عمل پوشانیده شد که نیروهای خودجوش مردمی، دوشادوش و شاید حتی می‌توان گفت مُصّر‌انه‌تر از نیروهای هلال احمر و در جهت تفقد کوهنوردان مفقودی، در قالب تیم‌های متفاوت اعم از آفرودسواران، جستجوگران، خبرنگاران و... عازم منطقه‌ی حادثه گشتند.

🔸 اصل این اتفاق بسی ناخوشایند و ناگوار بود، زیرا چندین فرد در اثر سقوط بهمن در زیر خروارها برف، در هوایی بسیار سرد و طوفانی مانده بودند، جدای از این شرایط نامساعد جوی، آنچه خدشه بر دلها میزد و موجب تشدید مضاعف درد مردم کورد می‌شد، آن بود که کوهستان و کوه موجب و علت این درد مردم بود، زیرا کوردها دائماً معتقد و پایبند به شعار « هیچ دوستی به جز کوهستان‌ها » بودند، اما امروزه کوهستان در حال تبدیل شدن به یک قاتل سریالی برای فرزندان آنان بود.

🔸 اما در فرع این اتفاق غیرمنتظره و غیرمترقبه، رویدادی عظیم خلق شد، آن هم همدلی، همراهی و همکاری مردم کوردنشین شهرهای همجوار نقده و اشنویه و مهاباد و پیرانشهر و سایر شهرها بود. عده‌ی کثیری از مردم، ضمن مراجعه به کوهستان رندوله به منطقه‌ی وقوع حادثه رفته و در تفحص و کندوکاو شرکت نمودند.
خیل کثیری هم بصورت غیرمستقیم اعم از تیم آفرود سواران اشنویه جهت تسریع حمل و نقل، خیرین و نیکوکاران با تهیه ی اقلام خوراکی و سایر مردم در این رویداد عظیم سهیم بوده و مصداق بارز « وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ» بودند.
(در راه نیکی و پرهیزگاری همدیگر را یاری و پشتیبانی نمائید ( سوره‌ی المائده آیه‌ی 2))

🔸 با توجه به اینکه تمامی ما معتقد به اصل «کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ» هستیم،
(هر کسی مزه‌ی مرگ را می‌چشد
( سوره‌ی آل عمران آیه‌ی 185 ))
می‌دانیم که تمامی نفوس مزه‌ی مرگ را می‌چشند، اما آنچه تا ابد بر دل مردم حک شده و می‌ماند، خلق این رویداد عظیم همدلی و اتحاد مردم کوردنشین شهرهای جنوبی استان آذربایجان غربی است.

🔸 از خدا بهشت برین را برای کوهنوردان متوفی در حادثه و تسلی خاطر بازماندگان و سلامتی مردم شهرهای مذکور را خواستاریم.

۲۰ بهمن ۰۲ ، ۱۴:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا رش شیلان آباد

مه‌لبه‌ندی هونه‌ر

 

          مەڵبەندی هونەر

گه‌لی دۆستان ، براده‌ران ، ئازیزان
دڵ خه‌فه‌ت باری غه‌م و په‌ژاره‌ی ژیانه
به هۆی تووڕه‌یی زه‌مه‌ن چاومان پڕ ئاوی گریانه
کومه‌لێ خه‌لک له ده‌ور و پشت‌مان خه‌ریکی لیک هه‌لبڕانن
ژیان بۆته بۆسه‌ی نه‌گه‌یشتن به کاتی ره‌خساو
ده‌و هه‌ڵلا و به‌زم و هه‌رایه دا په‌تای نابه خیری کڕوناش
جه‌غتی خستۆته سه‌رمان و ته‌پلی نه‌مان ده‌کوتێ و ژیانی ئه‌سته‌م‌تر کردوه
هه‌نگاوی مه‌رگ خۆش‌تر له جارانە و به خیرایی زیاتر دیته پیشوازمان
لیک خڕ بوونه‌وه و کۆر به‌ستن ئه‌سته‌مه و بڤه‌یه
به‌لام هه‌ر وانابێ ، چه‌رخی گه‌ردوون ده‌سوورێ و هه‌ل بۆ ئیمه‌ش ده‌ڕە‌خسێ
به قه‌ولی مامۆستا هیمن گووته‌نی :
« دیته‌وه هه‌نگامی سوور » تا ببێ به به‌زم و جیژن و سرور
ئه‌رخه‌یان بن « تیشکی زیرینی هه‌تاوی ئیقبال له کوولاوکه‌ی ژیان دیته‌وه ژوور »
به‌لام ئه‌و رۆژه که هات، هه‌موو داخی دلم ده‌ڕیژم
کاره‌ساتیک ده‌که‌م ، هه‌موو تاڵیکانی رابردوو مه‌عجون ئاسا بشواته‌وه
ده‌رۆم ، ده‌چمه سه‌ر قه‌لات مارانی ڕژد و به ده‌نگی کاکه عوومه‌ری عه‌بدی ، به « شه‌و بیری ده‌وله‌مه‌ندی » ده‌لیم : « به خرمه‌ی بازنان حالیم که به کوێ دابیم »
ده‌رۆم ده‌چمه سه‌ر ره‌ندۆله و با ده‌نگی ره‌سه‌نی ئه‌حمه‌د حه‌یران به گه‌لۆ گویچکه‌کانم بزریوینێ و به یادی توورجان و ته‌ره‌غه و عه‌لی که‌ردار ، «پاییزه‌» م بۆ بلێ
له ده‌شتی شنۆ و سندووس را هه‌نگاو به هه‌نگاو و به چه‌پکه گووڵ لا ده‌ده‌م و ده‌چمه لاجان و مه‌نگوورایه‌تی خۆشه‌ویست و شه‌ختانی هونه‌رپه‌روه‌ر به‌لکوو ئاوری دل و دیده‌م به دیتنی خله ده‌رزی دامرکێ
جا ده‌لیم ‌‌: مامه خدر به یادی خورینج و شاخه به‌رداویکانی ، سه‌یده‌وان و خه‌ج و سیامه‌ند ، بێ وه‌ستان بلێ با غه‌می ژیان داچورێ
دوایی به دڵی ژه‌نگار مامه خدر جێ دیلم
ده‌رۆم بو باژاڕی ده‌شتی وه‌زنێ
هه‌ر وه‌ک سه‌ید عه‌لی سه‌رده‌شتی ده‌لێ :
« جه‌ننه‌تی رووی زه‌مینه خاکی سه‌رده‌شت به‌هاران »
ده‌چمه لای قه‌له‌نده‌ری کۆلنه‌ده‌ر و به یادی کاکه ناسری ئاغابرا روو ده‌که‌مه قه‌ندیلی سه‌ر به‌ته‌م و جا ده‌لیم :
بۆم وه‌خینه شیعره پر هه‌ست و جوانه‌کانت با منیش ، قه‌ندیلی چاوم بتوینه‌وه بو خێلی پێ‌نه‌گه‌یشتووی قه‌ندیل
سه‌ره‌و ژیر ده‌بم به‌ره‌و مه‌هاباد شاری شاعیری گه‌ل 
ده‌چمه سه‌ر ئه‌سحابه‌ی سپی و لای لایه‌ی ماملێ گڕ ده‌خاته ده‌روونم
یا خۆ له‌سه‌ر زاوا و بووک وچان ده‌ده‌م و بە ئامێرێک گوێ شل ده‌که‌م بو نه‌قل و به‌سه‌ر هاته‌کانی ره‌سووی نادری و قسه‌خۆشه‌کانی عه‌لی خه‌ندانی ره‌حمه‌تی
دیم ده‌گه‌م به بووکی شاران ، شاری بۆکان به‌لکوو یادی شمشالی مامه قاله و ده‌نگی ڕه‌سه‌نی حه‌سه‌ن زیره‌ک ، ژه‌نگی دلان پاک کاته‌وه
به‌شکم شیعره‌کانی کاکه ئه‌مین و ئاسۆی نه‌جاری بمباته‌وه دوونیای خۆشی جاران
به‌شکم نایه‌ی عووسمانه سوور ، دل بینیته جۆش و زاخاوی میشک بن
هه‌ر ده‌ڕوم و ده‌ڕوم تا به‌لکو کاکه مورادی باپیرپوور وه‌بینم و بلیم پێ‌ی : به یارمه‌تی هه‌واڵان ، ناوی خودای لێ بینه و کۆریکی به‌یت و حه‌یران بە یادی قاله‌شین و سمایل ئاغای چه‌وگاڵی پیک بینه ، تا خه‌ڵکانی‌تریش ژه‌نگی دڵیان هه‌ڵوه‌رێ
به‌شکم چی‌دیکه چه‌رخی چه‌پ گه‌ردوون یارمه‌تی نادان نه‌کا و پیاوی زانا با زیاتر دوون نه‌بێ

ویڕای داوای لیبوردن بو ئه‌و خوشه‌ویستانه‌ی نه‌مان توانی نیویان بهینین 
چون له سایه‌ی حه‌مدی خواوه رۆژهه‌لاتی ئیمه پره له هونه‌رمه‌ند و هونه‌ر دۆست ، جا بویه ره‌نگه ناوی هێنانی گشتیان توزقاڵیک سه‌خت بێ

براچووکه‌تان : ڕه‌زا شیلان ئاباد
۱۶ی به‌فرانباری ۱۳۹۹ ی کۆچی 
نه‌غه‌ده - ئاوایی حەڵبێ

۲۱ دی ۹۹ ، ۲۲:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا رش شیلان آباد

بوی شعله‌های آذر

بوی شعله‌های آذر

اینجا لاجان است
نوار مرزی شمال غرب کشور
شهر سر سبز و خوش آب و هوای پیرانشهر
شهری که پاییز و زمستانش سرد و سوزناک است
اما سردی زمستان در مقابل مرزی بودن منطقه به چشم نمی‌آید
چون این مرزی بودن بجای در برگیرندگی محاسن و نقاط قوت برای لاجان و سایر نقاط مرزی ، صرفا بدل به یک نقطه ضعف شده است
نقاط ضعفی اعم از ، عدم وجود مدارس مجهز و حتی نیمه مجهز ، بی بهره بودن چندین و چند روستا از نعمت گاز شهری ، عدم وجود طرح‌های اشتغال زایی و قص علی هذا
سخن کوتاه کنیم
به دهستان پیران روستای شین آباد (به کوردی : شیناوێ، Şînawê) می‌رویم
۱۵ آذر سال ۱۳۹۱ :
 در مدرسه‌ی این روستا که به دلیل عدم وجود گاز شهری از سیستم‌ گرمایشی دِمُده‌ی بخاری نفتی استفاده می‌شد ۲۹ دانش آموز دختر مشغول کسب علم بودند که متاسفانه بر اثر آتش سوزی بخاری دچار سانحه سوختگی شدند
دو نفر از آنان به اسم‌های سارینا و سیران درگذشتند و ۲۷ نفر باقی‌مانده علاوه بر ضربه‌های روحی که متحمل شدند ، جای یادگاری ناخوشایند آن سانحه بر سیمای پاک و فرشته‌گونه‌شان بر جای ماند
آن روز را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم
وقتی خبر آتش سوزی مدرسه رسید
در پیرانشهر میهمان یکی از دوستانم بود
گرد غم و ماتم کل پیرانشهر را گرفته بود 
مردم بال بال می‌زند 
انهایی که کمکی از دستشان بر‌می‌امد با جان و دل تلاش می‌کردند 
و آنهایی که تنها راه کمک کردنشان دعا بود ، دست به دعا شده بودند
طبق معمول مسئولین به ظاهر همیشه در صحنه و به اسم دلسوز مردم برای تحکیم جایگاه‌شان ، شعار سر دادند و وعده وعیدهایشان گوش فلک را کر می‌کرد
تا اینکه گذشت و گذشت و گذشت و خاطره‌ی تلخ شین آباد از اذهان مردم پاک شد و فرشتگان بال و پر سوخته هم فراموش شدند
تنها کسانی که در این راه خسته نشدند خانواده‌های قربانیان این حادثه بود که‌ آنان هم وعده وعید نامسئولین زبان باز ، اندک سوی امیدی در جانشان بیدار میکرد اما وقتی متوجه می‌شدند که آن حرفها صرفا برای سرگرم کردنشان و شیره بر سر مالیدن آنها بوده ، تنها رمقی که برایشان باقی مانده بود هم از وجودشان رخت برمی‌بست

هشت سال از سانحه‌ی دلخراش آتش سوزی مدرسه شین‌آباد پیرانشهر می‌گذرد
فرشتگانی که در میان شراره‌های آتش ، زیبا‌یی‌شان قربانی بی‌کفایتی نامسئولین بی تدبیر شد
سارینا و سیران درگذشتند
اما همان فرشته‌های بال و پر سوخته که جان سالم به در بردند هنوز هم آن زخم کهنه را به همراه دارند
و حتی زخم روحی که به مراتب شدیدتر از زخم جسمانی آن سانحه بود
اتشی که به جان فرشتگان شین آباد افتاد بیشتر حاصل بی کفایتی مسئولین بود نه آتش بخاری 
اکنون آنان ۱۸ ساله شده‌اند اما هنوز هم از آمدن به اجتماع اکراه دارند
چون آتش بخاری جسمشان را سوزانده و آتش بی فرهنگی و کم درک بودن روحشان را 

زیادند شین‌آباد و کودکان شین آبادی که به شیوه‌های متفاوت در آتش مرز نشینی می‌سوزند اما متاسفانه به قول معروف « کسی کـٙکـٙش هم نمی‌گزد »


رضا رش شیلان آباد - نقده
۱۶ آذر ماه ۱۳۹۹

۱۶ آذر ۹۹ ، ۱۶:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا رش شیلان آباد

شهر اسلامی

با مسجد و مناره شهر اسلامی نمیشود 

شهرهای اسلامی در درجۀ اول یک تعریف عدالت محور دارند شهری که طلاق در آن زیاد باشد اسلامی نیست 

 شهری که خانۀ میلیاردی در آن ساخته شود اما آن طرف هزاران نفر حتی توانایی اجارۀ یک اتاق را نداشته باشند آن شهر اسلامی نیست

شهری که در آن رباخواری زیاد باشد آن شهر اسلامی نیست حتی اگر همه جایش گنبد و مناره باشد 

شهری که در آن دو نفر عاشق نتوانند اتاقی اجاره کنند و ازدواج کنند آن شهر اسلامی نیست !

 مدام می‌گوییم که بنیاد خانواده در غرب فروپاشیده اما تا چند سال دیگر خودمان روی غرب را سفید خواهیم کرد  یک عده فکر می‌کنند تفریح و شادی عملی غیر دینی‌ست و انسان فقط باید در دین خلاصه شود 

انسان بدن دارد ، نیاز مادی دارد ، روح دارد ، عقل دارد ، باید نیازش را بشناسیم ، حقوقش را بشناسیم .

بین دین و زندگی دیوار کشیدیم و خیال می‌کنیم حالا که جوانان تفریح ندارند می‌آیند پای منبر می‌نشینند

یک چیزهایی در زیر پوست شهرها در حال اتفاق افتادن است که اگر زودتر نفهمیم به زودی پوسته را می‌شکنند و مثل آتشفشان بیرون می‌زنند

 

 دکتر یوسف اباذری

۱۸ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا رش شیلان آباد

حرافی کردن هدایت کردن نیست

"حرّافی کردن،هدایت کردن نیست"
 
از بیماریهای مُهلک عصر ما این است که هر کس می‌خواهد دیگری را هدایت کند.
توهّم هدایت کردن، ذهن اغلب آدمیان را فراگرفته است. 

لطفاً هدایت نکن
نخواه که هدایت کنی
هدایت خاص پروردگار آسمانها و زمین است
حتی وظیفه‌ی پیامبر(ص) نیست
"اِنَّکَ لا تَهدِی مَن اَحبَبتَ و لکِنَّ اللهَ یَهدِی مَن یَشاءَ"
(تو نمیتوانی هر که را که دوست داشته باشی هدایت کنی زیرا این خداست که هر که را بخواهد هدایت میکند)

ای دوست ، امروزه اِبراز هدایت تو ، خوب زندگی کردن توست ، نه حرّافی‌های تو و نه دخالت‌هایت

اگر وسوسه‌ی هدایت کردن را از خودت دور کنی ، به واقع هدایت کرده‌ای
زیرا هدایت هست ، چه‌ خدای "فَعّالٌ لِما یَشاءُ" هست .
بدان که فرزانه کسی است که در سکوت ، مجری هدایت گشته است...

۱۳ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا رش شیلان آباد

اراده و تصمیم گیری

آسمان بار امانت نتوانست کشید 
قرعه کار به نام من دیوانه زدن

خدا به انسانها قدرت تصمیم گیری و اختیار و اراده داد ، قدرتی که وجه تمایز انسان با سایر موجودات و جانداران هست
توی زندگی یاد بگیریم تابع تصمیمات هیچ کس نباشیم
هیچ کس بهتر از خود ما نمی‌دونه چی به صلاحشه و چی براش خوبه
پس بهتره خودمون واسه خودمون تصمیم بگیریم
اجازه ندیم هیچ کس اینا رو از ما بگیره و سلب کنه
چون کسی که بتونه این قدرت‌ها رو ازمون سلب کنه ، قسمتی از انسانیت ما رو تسخیر کرده و ما رو بی اراده بار میاره
وجود این قدرت‌ها یعنی میل به استقلال و مستقل بودن و سلب این قدرت‌ها ، یعنی سلب استقلال ذاتی و درونی ما

سعی کنیم همیشه توی زندگی آخرین تصمیم رو خودمون بگیریم

 

رضا شیلان آباد - نقده

۱۵ دی ۹۸ ، ۱۰:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا رش شیلان آباد

مسجد نیوزیلند

ئیستا زورینه‌‌ی خه‌لک باسی کاره‌ساتی تروریستی مزگه‌وتی نیوزیلند ده‌که‌ن 

کاکه خو شتیکی سه‌یر و سه‌مه‌ره نیه 

چون به نیوی مسلمان ئه‌و کاره‌ی نه‌کردوه له روانگه‌ی کومه‌لگای جیهانی زؤر گرینگ نیه 

سبه‌ی و دوی ، درؤ و ده‌له‌سه‌یه‌ک ساز ده‌که‌ن بو په‌راندنه‌وه‌ و بئ تاوان نیشان دانی

هه‌ر نه‌بی ده‌لین کیشه‌ی ره‌وانی و ده‌رونی هه‌یه یا ده‌لین هؤشی له خؤی نه‌بوه و مه‌ست بوه 

به‌لام ئه‌گه‌ر که‌سیک چ مسلمان و چ به نیوی مسلمان توند کؤخئ هه‌مو دونیا ده‌لین ئه‌ها فلان مسلمانه وای کرد ، جا به قه‌ولی کورده‌واری خؤمان به به‌نی وه‌ده‌که‌ن و ده‌ی‌که‌نه ئالای رؤمئ

هه‌ر ورده ورده لک و پؤپی بو زیاد ده‌که‌ن تا کیچی ده‌که‌نه گامیش 

ئیستا ئه‌گه کومه‌لگای ئیسلامی بئ ئه‌و کاره ، به تاوان بزانئ و داوای قه‌ساس بکا و ویستی وه‌ی بکا که سه‌ره داوی ئه‌و جینایه‌ته روون بکریته‌وه ، ده‌لین ئیسلام دینی رق و قینه و به دوای شه‌ر و کیشه ده‌گه‌رئ

 

هه‌مو خه‌لک جینایه‌تی داعش به نیوی ئیسلام ده‌ناسی و پی‌یان وایه ئیسلام دینی شه‌ر و خوین ریژی و توند و تیژیه 

به‌لام بیر له‌وه ناکه‌نه‌وه که ، هیتلر ، لینین ، ئیستالین و ناپلئون خؤ مسلمان نه‌بون و مافیان به ئیسلامه‌وه نه‌بو ئه‌ی بؤ بوونه هوی رژانی خوینی زیاتر له ۷۰ میلیون که‌س 

ده شه‌ری ئه‌وه‌لی جیهانی دا زیاتر له ۱۴ میلیون که‌س بوونه قوربانی 

ده شه‌ری دوهه‌می جیهانی دا ته‌نیا هیتلر و ئیستالین بونه باعیسی رژانی خوینی زیاتر له ۵۲ میلیون که‌س (سه‌رباز و خه‌لکی عادی) 

 

ده‌ی خو له سه‌ره‌تای ئیسلامه‌وه تا ئیستا ، ئه‌و که‌سانه‌ی که به نیوی ئیسلام خه‌لک ده‌کوژن هیشتا نه‌گه‌یشتوته ۵ میلیون که‌سیش 

 

جا به قه‌ولی کورده‌واری ، ئه‌و هه‌ویره زؤر ئاوئ ده‌با ، زور کوتن قورئان خؤشه ، ئه‌وانه گاسنی نیو چاوی خؤیان نابینن به‌لام ده‌رزی نیو چاوی مه‌یان دیوه

 

ره‌زا شیلان ئاباد - ره‌شه‌ممه‌ی ۱۳۹۷ ی کوچی

 

#مسجد_نیوزیلند

۲۵ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا رش شیلان آباد

پلاسکوی کردستان زیر بهمن

پلاســــکوی کردستـــــــان زیـــر بهــمـن . . .

 

 

 

بابا برای نان جـــــــــان داد . . .

 

 

 

اکثر ما برای واقعۀ دلخراش پلاسکو ناراحت شدیم و اندوه چهرۀ ما را در بر گرفت . برای آتش نشانانی که جان نثارانه برای اطفای حریق دست به عمل زدند اما پلاسکو آنان را زیر میلیونها تن آوار مدفون کرد .

 

اما اگر اندکی از حافظه مان کمک بگیریم میتوانیم به این نتیجه برسیم که تهران بود یک واقعه ی پلاسکو ، حادثه ای که تنها یکبار رخ داد و از خدا خواستاریم که هرگز تکرار نشود . اما سالانه در مرزهایی نه چندان دور ، در منطقه ای به نام کردستان سالانه صدها نفر کولبر کورد بر اثر سوانح مختلف جان خود را از دست میدهند . 

کولبرانی که تنها سرمایه آنها جانشان میباشد نه در برج های 17 طبقه سرمایه گذاری کرده اند و نه جهان صدای فریاد آنان را خواهد شنید و نه دوربینی وجود دارد برای گرفتن سلفی از مرگشان .

 به تازگی چند تن از کولبران شهرستان سردشت بر اثر سانحه ی بهمن جان خود را از دست دادند ، کولبرانی که هر کدام برای پیدا کردن لقمه ای نان حلال رفته بودند اما طبیعت خشن تنها سرمایه ی آنها و خانواده شان را گرفت .

 کولبرانی که سفیدی برف کفن آخرتشان شد و هر کدام برای خود پلاسکویی بودند اما پلاسکوی زیر بهمن. 

لازم است توجه کنیم که ابلاغ بیانیه و عرض تسلیت از درد خانواده ی این زحمت کشان نمی کاهد و باید دنبال علت بود نه معلول . و علت ، عدم وجود اشتغال زایی در مناطق مرزنشین است . سرمایه داران این مرز و بوم به جای سرمایه گذاری در خارج کشور و ابراز تاسف بهتر است سیلی محبت به وجدان خوابیده شان بزنند و بدانند طبق حدیث نبوی  « کُلُکُم راعٍ و کُلُکُم مَسئولٌ عَن رَعیتهِ » در برابر مرگ این کولبران مسئول هستند و در دادگاه عدل قیامت از آنان بازخواست خواهد شد .

 

گفتیم که با عرض تسلیت و ابلاغ بیانیه ازدرد خانوادۀ این کولبران چیزی کم نمیشود اما حداقل درد و الم خودمان تا حدودی تسکین می یابد .

 

شاید وجدان های خوابیده بیدار شوند

 

 

رضا شیلان آباد -  بهمن ماه 1395

 

 

۱۵ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا رش شیلان آباد

خورشید تابان هدایت

سفیر صلح - خورشید تابان هدایت

 

اینجا شبه جزیره عربستان است ، سرزمین حجاز

مردمانش وجدان را در تاریک‌ترین نقطه‌ی ذهن خاکسپاری کرده و یادی از آن نمی‌کنند .

در اینجا انسانیت به باد فراموشی سپرده شده و در دفن آن ، که مانند زنده به گور کردن دختران این سرزمین ، مایه‌ی فخر و مباهات هست ، هزاران نفر شرکت کرده‌اند .

فخر و مباهاتی که ناشی از جهل و نادانی است .

تقلید کورکورانه از جمله مهمترین کارهاست و عجیب آن که به هیچ وجه از آن امتناع نمی‌کنند بلکه آن را راه و رسم آبا و اجدادی می‌خوانند ، حتی اگر نادرست و غلط باشد .

بی بند و باری اخلاقی اعم از فحشا و منکرات به وفور وجود دارد و کاملا قابل رؤیت است .  شرب خمر ، برده‌داری ، قمار و احتکار و ده‌ها کار ناپسند دیگر که عقل سلیم از آنان گریزان است جزء کارهای روزمره محسوب میشود و پرداختن به این مسائل امری است طبیعی .

 

اما روح آدمی به صورت ناخودآگاه و غریزی از این مسائل بیزار است و دائما اظهار انزجار می‌کند .

 

همه‌ی ادیان گذشته خبر از آمدن منجی‌ای می‌دهند و پیشگویان آمدنش را قریب الوقوع دانسته‌اند

 

دوازده روز از ربیع الاول گذشته و دختر وهب پسری به دنیا می‌آورد که از نسل ابراهیم خلیل است و با اصل و نسب و دارای خاندانی محترم .

در خلوت شب آمنه زیبا پسری زاد

تنها نه پسر بر بشریت پدری زاد

در فتنه‌ی بیدادگران ، دادگری زاد

چشم همه روشن که چه قرص قمری زاد

 

پسری که در نبود پدر بزرگوارش ، محمد نام گذاری می‌شود . چه نامی از محمد بهتر ؟!

خدا خواسته که نامش محمد باشد ، چرا که قرار است سفیر صلح و مایه‌ی آرامش جهان شود و در کتب ادیان گذشته از او حمد و تعریف شده است

 

به محض ولادت مبارکش و قدم نهادن بر دنیا ، معجزات وجود مبارکش نمایان می‌شود ، ترک برداشتن دیوار طاق کسری از نمونه‌های بارز آن است

محمد اوان کودکی را پشت سر می‌گذارد و در نزد قریش به محمدامین شناخته می‌شود ، امانت داری با اخلاق والا

 

در جایی که تاریکی مطلق حاکم است و ظلمت بیداد می‌کند ، نور کم سوی کبریتی هم جلب توجه می‌کند چه رسد به نور فروزان خورشید تابان هدایت ، نور بدر الدجی ، سیدنا مصطفی

آری نبی مکرم اسلام در چنین جایی و برای چنین مردمانی مبعوث شد ، در جایی که مردمانش کرکره‌های عقل را کشیده‌اند و غرق در دریای متلاطم جهل و خرافاتند ، خدایش دعوت به خواندن و تعقل می‌کند خواندنی که با نام خدا باشد :

 

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ( علق - 1 )

 

و محمد دعوت را آغاز کرد تا مردم حجاز و جهان را از منجلاب جهل برهاند و بر کشتی ایمان سوار کند .

آمد تا انسان و انسانیت را ارزش بخشد و آن را زنده کند ، او از طرف خداوند متعال مبعوث شد تا نظام برده‌داری را بردارد و آزادی روحی و روانی به مردم عطا کند . و فرقی بین مردم نگذارد. آمد تا فریاد عدالت و دادخواهی سر دهد و مردم فکر نکنند که برتری به رنگ و نژاد ، یا جنسیت بستگی دارد بلکه طبق فرمایش خداوند متعال ( جل جلاله ) ملاک برتری فقط و فقط تقوا باشد تا جایی که بلال حبشی را با ابوبکر صدیق برابر می‌داند :

 

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ( الحجرات - 13 )

 

ای مردمان! ما شما را از مرد و زنی (به نام آدم و حوّاء) آفریده‌ایم، و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نموده‌ایم تا همدیگر را بشناسید (و هر کسی با تفاوت و ویژگی خاص درونی و بیرونی از دیگری مشخّص شود، و در پیکره‌ی جامعه انسانی نقشی جداگانه داشته باشد). بی‌گمان گرامی‌ترین شما در نزد خدا متّقی‌ترین شما است .

 

آمد تا حق دختران زنده به گور شده ، که نماد مظلومیت بودند را بگیرد ، آمد تا در برابر ظلم نابودی این موجود مستعد بایستد و طبق نص صریح قرآن آن را موءودة بنامد

«هر موجود زنده و مستعدّی که ظالمانه نابود شود، و هر استعداد زنده‌ای که خفه گردد و هر حقی که از میان برود، موءودة است و از آن سؤال و بازخواست می‌شود»

 

آری آمد تا فحشا و منکرات را از بین ببرد و قتل به غیر حق را بزداید

 

مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا ۚ ( المائده -  32 )

 

هرکس انسانی را بدون ارتکاب قتل، یا فساد در زمین بکشد، چنان است که گوئی همه‌ی انسانها را کشته است، و هرکس انسانی را از مرگ رهائی بخشد، چنان است که گوئی همه‌ی مردم را زنده کرده است .

 

اما امروزه می‌بینیم که کینه‌توزان ، اسلام ناب محمدی را دینی حامی خشونت معرفی می‌کنند ، در حالیکه این همان اسلام است که جنگ و نزاع چند ساله‌ی اوس و خزرج را با دلسوزی و رحمت پایان داد و به جای آن برادری و مودت گذاشت

این همان اسلامی است که برای اولین بار در جهان مدافع راستین و بی چشم داشت حقوق زنان شد و به آنانعزت و افتخار بخشید تا جاییکه اولین شهید جهان اسلام ، زنی به نام سمیه بود

 

و محمد همان محمد امینی است که آوازه‌ی صداقت و امانتش در سراسر شبه جزیره عربستان زبان زد خاص و عام بود

 

کسی که خداوند متعال برای دادن عزت و افتخار به او ، نام زیبای محمد را بعد از نام خود  می‌آورد

لا إله إلا الله ، محمد رسول الله

و آوای گواهی به پیغمبری محمّد، به دنبال گواهی به توحید خداوند ، شبانه‌روز دست کم پنج بار بر فراز مناره‌ها و بر بال امواج تلویزیونها و رادیوها در آفاق طنین‌انداز است

 

وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ( الإنشراح - 4 )

و آوازه تو را بلند ساختیم !

 

محمد همان نبی مکرم است که دو سوم قرآن را با عمل مردم آموخت و اخلاقش بهترین و والاترین اخلاق‌ها بود

 

وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ ( القلم - 4 )

تو دارای خوی سترگ (یعنی صفات پسندیده و افعال حمیده) هستی.

 

محمد همان کسی بود که از دیوار قلب‌ها وارد شد نه از دیوار خانه‌های مردم

کسی که خواهان هدایت مردم و دلسوز به آنان بود

بدانیم و آگاه باشیم که تنها نباید در ماه ربیع الاول یا هر مناسبت دیگری به دنبال راه و منش نبوی بود بلکه باید آن را در جای جای زندگی‌مان اجرا کنیم ، زیرا زندگانی محمد مصطفی هر لحظه‌اش نکته‌ای زیبا دارد تا جایی که حتی غیر مسلمانان نیز به این مهم اعتراف کرده‌اند و گاها آن‌ را سر لوحه‌ی خود قرار داده‌اند

در حالیکه اگر در تقلید از حضرت محمد مصطفی ، افتخاری باشد آن افتخار باید نصیب مسلمانان شود

 

ئه‌ی کانی که‌ره‌م ، سه‌روه‌ری دیوانی مه‌حببه‌ت

ئه‌ی شه‌مسی عه‌له‌م ، ره‌هبه‌ری که‌یوانی مه‌حه‌ببه‌ت

ره‌ببی برژینه له سه‌ماواتی مه‌حببه‌ت

بارانی سه‌فا بو دلی سوولتانی مه‌حه‌ببه‌ت

 

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

والصلاة و السلام علی سیدنا ، معلمنا ، اسوتنا و حبیب قلوبنا محمد صل الله علیه و سلم و علی آله و اصحابه اجمعین ، إلی یوم الدین

 

والسلام علی من اتبع الهدی

 

رضا شیلان آباد - آذر ماه 95

۱۵ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا رش شیلان آباد

عدالت

 

 

عدالت،یک واژه یا عمل ؟

 

عدالت : در لغت به معنای استقامت و در شریعت عبارت است از استقامت بر طریق حق.برگرفته شده از واژه ی عدل.

عدل : مقابل ظلم،به معنای برقراری مساوات و برابری و داوری به حق.جزو صفات ثبوتیه،فعلیه و ذاتیه ی خداوند است.

 

همه ی ما با واژه های عدالت و عدل آشنایی داریم،اما در نحوه ی کاربرد آن چه در جامعه ی خانواده و چه در جامعه ی اسلامی دچار مشکل هستیم.برقراری عدالت هدیه ای بس ستودنی از جانب خداست اما،ما امروزه عمل به آن و برقراری آن را به باد فراموشی سپرده ایم. عدل الهی چون صفت حق تعالی است در عین واقعی بودن و کامل بودن، یکی از اصول آفرینش نیز می‌باشد.نه تنها آفرینش جهان هستی بر اساس عدل است بلکه طبق فرمایش قرآن،قوانین موجود در آن نیز باید بر مبنا و اساس عدل پای گذاری شوند.

فرمان پروردگار تو صادقانه و دادگرانه انجام می‌پذیرد.هیچ کسی نمی‌تواند فرمانهای او را دگرگون کند ( و جلو دستورات او را بگیرد ) خدا شنوا ( ی سخن آنان ) و دانا ( ی کردار ایشان ) است . (سوره ی انعام آیه ی  115)

قرآن کتاب عدل و دادگری است و اگر سیری در آن کنیم،می بینیم که عدل آن،شامل همه ی جوانب و موضوعات می باشد.یکی از این نمونه ها این است که با وجود مراتب و امتیازاتی که مکتب اسلام به سایر ادیان و مذاهب دارد اما کتاب های ما قبل خود را نه تنها نادیده نگرفته و آن ها را مردود نمی شمارد بلکه می فرماید :

 ( همان کسی که ) کتاب ( قرآن ) را بر تو نازل کرده است که مشتمل بر حق است ( و متضمّن اصول رسالتهای آسمانی پیشین ، و ) تصدیقکننده کتابهایی است که قبل از آن ( برای پیغمبران فرستاده شدهاند و ) بودهاند . و خداوند پیش از آن ، تورات را ( برای موسی ) و انجیل را ( برای عیسی ) نازل کرده است . (سوره ی آل عمران آیه ی 3 )

عدل صفت انسانی و اجتماعی است و ریشه در نهاد و فطرت آدمی دارد. یعنی نهاد آدمی در اساس خلقت او گرایش به عدالت و عدالت خواهی دارد و از ظلم و تبعیض بیزار است .

پروردگاری که تو را آفریده است و سپس سر و سامانت داده است و بعد معتدل و متناسبت کرده است ( سوره ی انفطار آیه ی 7 )

قرآن نیز در همین راستا انسان را به چیزی که مغایرت با نهاد و فطرت او دارد فرا نمی خواند و او را به عدلی که با نهادش درآمیخته فرا می خواند :

¨خداوند به دادگری و نیکوکاری،دستور می‌دهد ( سوره ی نحل آیه ی 90 )

استقرار عدالت در جوامع و در اشخاص یکی از مهمترین اهداف انبیای الهی بوده است

ما پیغمبران خود را همراه با دلائل متقن و معجزات روشن ( به میان مردم ) روانه کرده‌ایم ، و با آنان کتابهای ( آسمانی و قوانین ) و موازین ( شناسایی حق و عدالت ) نازل نموده‌ایم تا مردمان ( برابر آن در میان خود ) دادگرانه رفتار کنند ( سوره ی حدید آیه ی 25 )

اسلام مکتب عدل و اعتدال است. راه مستقیم است و امت اسلام که امت میانه و وسط است و نظام آن نظام عادلانه است.

و بیگمان شما را ملّت میانهروی کردهایم ( نه در دین افراط و غلوی میورزید ، و نه در آن تفریط و تعطیلی می شناسید ) ( سوره ی بقره آیه ی 143 )

اسلام اهمیت خاصی به عدالت داده و آن را در تار و پود جامعه و در مسائل حقوقی،اجتماعی،خانوادگی و اقتصادی شرط اساسی دانسته است. نمونه ی بارز برقراری آن در جامعه ی اسلامی را می توان در زمان خلافت خلیفه ی دوم،فاروق اعظم،عُمَر بن خطاب (رض ) مشاهده نمود. کسی که در بین مسلمانان و غیر مسلمانان آن دوران،الگوی عدالت بود و عدل و داد او زبان زد خاص و عام. عُمَری که بعد از فتح فلسطین دادگری را در حق غیرمسلمانان به حد کمال رسانید و آنان را نیز مانند مسلمانان در حکومت و کشور داری به شرط رعایت انصاف و عدل،سهیم گردانید و حقوقی برابر و مساوی مسلمانان در همه ی جهات برای آنان قرار داد. نه تنها اجازه ی تخریب اماکن مذهبی آنان را نداد بلکه آنان را نیز مانند مسلمانان در قالب یک ملت و یک رعیت،می نگریست . مردم به علت اینکه عبدالله پسر عمر بود بیشتر به شترانش رسیدگی می کردند ( البته ذکر این مورد به معنای آن نیست که عبدالله بن عمر از نام و اصالتش سوء استفاده کرده باشد. این کار دور از چشم عبدالله انجام گرفته بود ) و در نتیجه شتران عبدالله چاق تر و فربه تر از شتر سایرین بود،در اینجا نیز عدل و داد عمر بار دیگر به میدان آمد تا قد علم کرده و مهری باشد بر جریده ی عدل در طول تاریخ، تا جایی که به پسرش ،عبدالله فرمان داد تا شتران را فروخته و تنها پولی که بابت خرید آنها پرداخت کرده بود را بردارد و مابقی پول را به حساب بیت المال واریز کند.

خه لافه ت بوو به ته شریفی عوومه ر نه و       عه بایه ک بوو عه داله ت هاته به ر ئه و

ای عمر سرخی رنگ لاله ها از خون توست               تیغ شمشیر عدالت تا ابد مدیون توست

شام تاریک بشر را نور باران کرده ای               عالم زرد و خزان را نو بهاران کرده ای

ریشه کن شد پایه های مشرکین از نام تو               شد مضاعف قدرت اسلام و دین از نام تو

شد نهال دین احمد از جهادت بارور               عالمی را پر ز عدل و داد کردی ای عمر

کاش می بودی در این عصر پر از ظلم و جفا               می نمودی چهره ظلم و بغاوت را سیاه

کاش می شد بار دیگر مردی از نسل عمر               پیش روی زورگویان باز می شد جلوه گر

کاش چون فاروق اعظم از افقهای امید               رادمردی دادگستر بار دیگر می رسید

از عمر باید که راه زندگی آموختن               از چراغش شعله ای در بزم خود افروختن

باید از دریای عدلش جرعه ای را برگرفت               تیرگی ها را زدود و زندگی از سر گرفت

سیرت زیبای فاروقی سراسر عدل و جود               باید از دیوان او،سرفصلی از وحدت گشود

از دیگر نمونه های بارز عدالت گستری و عدل محوری،می توان به عمر بن عبدالعزیز اشاره کرد که در آغاز خلافت با چنین کلماتی حکومتش را آغاز کرد :«ای مردم! من به وسیله مقام خلافت مورد امتحان الهی قرار گرفته‌ام. اما در این مورد نه از من نظرخواهی شده و نه از شما مشاوره گرفته شده است. لذا من شما را بر بیعت با خودم مجبور نمی‌کنم و شما هرکس را می‌خواهید خلیفه تعیین کنید»

گفته اند که در زمان خلافت این حاکم عادل شخصی خواست مبلغی را به عنوان زکات به مسلمانان بپردازد،آن را نزد خلیفه برد و گفت این زکات را به مستحق ترین فرد بدهید، مشاوران خلیفه بعد از جستجو و تفحص،هیچ نیازمندی را پیدا نکردند که زکات را به او بدهند،چون عدل عمر بن عبدالعزیز مانند عدل نیاکیان پاکش بود ( عمر بن خطاب ) و لذا با دادگری،هیچ نیازمندی در سرزمین تحت خلافت او پیدا نشد به همین علت است که عمر فاروق را عمر اول و عمر بن عبدالعزیز را عمر ثانی میگویند.چون هم از نظر اخلاق و منش دادگرانه و هم از نظر زهد و تواضع شبیه به فاروق اعظم بود .

هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش     باز جوید روزگار وصل خویش

اما امروزه عدل و داد عُمَری درمیان ما فقط نامی از او مانده،نامی که به آن مباهات می کنیم اما نمیدانیم که عمل به آن هم موجب فخر و مباهات دنیا است و هم موجب رستگاری آخرت. روزانه چندین بی عدالتی در مقابل چشمان ما قد علم کرده و خود نمایی می کند اما دریغ از اندکی انصاف و عدل. همانطور که ذکر شد عدل دارای جوانب انسانی و اجتماعی است اما باید بدانیم که عدل تنها در صورتی در جامعه پای گیر خواهد شد که تک تک افراد جامعه،عدل و دادگری را در خود بروز دهند و در مقابل ظلم و بیداد قد علم کنند.امروزه جوامع ما نیازمند عدالت بی غل و غش عُمَرهایی است که حتی غیر مسلمانان از آنان به عنوان الگوی عدالت نام برده و حتی در برخی از جوامع از عدالت گستری آنان بهره میبرند در حالیکه ما در میان غیر مسلمانان به دنبال الگو هستیم که این عمل،خود نشانگر بی عدالتی ماست .

 

رضا شیلان آباد - نقده

۱۱ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا رش شیلان آباد